زیباترین نازنین من :)

زیباترین نازنین من :)

خدایا سلام

خیلی دوست دارم با نامت و یادت و برایت بنویسم

عاشق بجز از عشق معشقوق گفتن خواسته ای دیگر ندارد..

نمیدانم از کی ویا کجا عاشقت شدم،

اما میدانم که در آن لحظه مقدس که گوهر عشقت را به من ارزانی داشتی،

لطف بیکرانی نازل شده و وجود مرا در بر گرفته است..

خدایا دوستت دارم!

خدایا آرزو میکنم تمام موجودات

جمادات نباتات حیوانات پریان فرشتگان و انسانها

به عشقت نایل شوند.

خدایا صمیمانه شکرت میگویم!

خدایا به همه موجودات عشقت را بچشان

و آنگاه در پایان مرا نیز از این عطیه برتر برخوردار ساز

هر لحظه بیشتر از لحظه قبل..

خدایا دوستت دارم ..


منبع:وبلاگ الله

پیشاپیش سال نو مبارک!

دی ماهی ها..

جمله عکس های..

بیا فرار کنیم..

فقط از این همه، اما بیا فرار کنیم

برای دفعه اول نگو چکار کنیم

 

بدون هیچ دلیلی که منطقی هم نیست

برای داشتن هم، بیا قمار کنیم

 

گذشته رفت و امروز می رود، فردا

نیامده است به قولش چه اعتبار کنیم

 

قبول کن! خداگونه مال هم هستیم

چه باعثش شده خود را که استتار کنیم؟

 

هدف نشانه ی این بود تا به هم برسیم

وعشق تیر خلاصش، که افتخار کنیم

 

برای اوج رسیدن از این قفس باید

دو بالِ پر زدنِ واجب اختیار کنیم

 

روحش شاد.. "عمادالدین مشایی"

alone but happy!!

سیب..

شعر اول رو حمید مصدق گفته بوده که فکر کنم همه خوندن یا شنیدن :


تو به من خندیدی و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز،

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت


بعدها فروغ فرخزاد اومده و جواب حمید مصدق رو اینجوری داده:

من به تو خندیدم

چون که می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی

پدرم از پی تو تند دوید

و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه

پدر پیر من است

من به تو خندیدم

تا که با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک

لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو

چون نمی خواست به خاطر بسپارد

گریه تلخ تو را

و من رفتم و هنوز

سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

 

که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

 

و از اونا جالب تر جوابیه که یه شاعر جوون به اسم جواد نوروزی بعد از سالها به این دو تا شاعر داده:


دخترک خندید و

پسرک ماتش برد !

که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده

باغبان از پی او تند دوید

به خیالش می خواست،

حرمت باغچه و دختر کم سالش را

از پسر پس گیرد !

غضب آلود به او غیظی کرد !

این وسط من بودم،

سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم

من که پیغمبر عشقی معصوم،

بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق

و لب و دندان 

تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم

و به خاک افتادم

چون رسولی ناکام !

هر دو را بغض ربود...

دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:

" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "

پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:

" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "

سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !

عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !

جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،

همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:

این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت..

خدایا.. بریم؟

گاهی دلـــم میخواهد وقتی مثل کودکی هایم بغــــض میکنم

 

خــــدا از آسمان به زمین بیاید . . .


اشــــک هایم را پاک کند . . .


دستم را بگیرد . . .


و . . .


بگوید:

"اینجا آدمــهــا اذیتت میکنند؟


 

بیا برویــــــــــم"

روزهای سخت..

چهارشنبه داییم فوت کرد..

خیلی سخته..

واسه شادی روحشون فاتحه..

فردا بدون من..

من خدا را دارم!

هرکجا ترسیدی

از سفر لرزیدی

زیر لب آهسته بگو

من خدا را دارم..

عشق..

عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت؛

 

چه سخن ها که خدا با من تنها دارد... .


زندگی درد داره..

شـده ام عـیـنـهـو خـرچـنگ ِ پـخـتـه !

بـیـرون َم سـفـت و سـخـت و درون َم نـرم و شـکـنـنـده !

لـبـخـنـد مـی زنـم و کـسـی نـمـی دانـد در دلـم چـه مـی گـذرد !

مـی دانـی جـان ِ دل؟ ادای ِ آدم هـای ِ قـوی را درآوردن درد دارد !

تـظـاهــر بـه پـوسـت کـلـفـتـی ، وقـتـی دل نـازک شـده بـاشـی ، درد دارد !

ایـسـتـادن پـای ِ دیـوانـگـی هــایــت ، درد دارد !

زنــــدگــــی درد دارد ... !

بی خیال..

در برابر فشار زندگی..

مولانا! شراب حلال است یا حرام؟!

غیرت یعنی..

غیرت یعنی نزاری از دیگران آزاری به طرفت برسه 
نه اینکه اونو آزار بدی به خاطر دیگران..

غیرت یعنی پشت یه زن طوری قرار بگیری که حضورتو حس کنه
اما مانع راه رفتنش نشی.."پوریا فروزان"

وقتى به یکى زیادى تو زندگیت اهمیت بدى
اهمیتتو تو زندگیش ازدست میدى
به همین راحتى..

سخت نگیر!

چرا؟ چرا زندگی رو سخت میکنی..

 

    دلتنگ کسی شدی               زنگ بزن

    میخوای کسی رو ببینی          دعوتش کن

    میخوای بقیه درکت کنن         توضیح بده

    سوالی داری                   بپرس

    چیزی میخوای                  برو دنبالش

    ازچیزی خوشت میاد             حفظش کن

    ازچیزی خوشت نمیاد            ترکش کن 

    عاشق کسی هستی                بهش بگو

 

مافقط یک بار زندگی میکنیم..

سخت نگیر..ساده باش..


قشنگ ترین اسارت زندگی..

مگر اینکه شما اجازه دهید..

دوستت دارم..

فرقی نمیکند.. بد شده ایم..


بد شده ایم !
از وقتی شروع کردیم به قربانت بروم های تایپی
به دوستت دارم های اس ام اسی
به عاشقتم های فیس بوکی ، وایبری ، ویچتی ، لاینی

بد شده ایم !
از وقتی هر کدام از کانتکت هایمان چیزی فرستاد و ” قلب های سرخ ” را روانه ی تکست کردیم و عشقم و عزیزم و گلم صدایش کردیم
فرقی هم نمیکرد ، که باشد
دیگر کلمات دم دستی ترین ترفندمان شد
کلماتی که مقدسند ، که معجزه میکنند ! افتادند زیر دست و پا
فرقی برایمان نکرد که چه کسی باشد ، از چه جنسی باشد
فقط اینکه باشد و دمی بگذرد برایمان کفایت کرد
بد شده ایم !
از وقتی لبخند زدیم و بوسیدیم و نوازش کردیم
و آنسوی ماجرا پیچیدیم و پیچاندیم
و به زرنگی خودمان آفرین گفتیم
حال خیلی هامان خوب نیست
این روزها عادت کردیم مرگ خیلی چیزها را جشن بگیریم
دردناک است حال و روزمان
دردمان درمان دارد !
کمی صداقت
کمی شهامت
فقط همین . . .!!! 

لبخند بزن.. فقط لبخند..


ﺍﮔﺮ با ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﯼ ،

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﺪ..

ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺖ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﯼ ،

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ ﻗﺪﺭﺗﺖ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﺪ..

ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺗﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﯼ ،

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ  ﺗﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﯽ ﮐﻨﺪ..

ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺍﯼ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﯼ ،

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺎ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﭘﺎﺳﺨﺖ ﺭﺍ ﺩﻫﺪ..

خودت را جای من بگذار..

تولدم مبارک!!




تولد زمستونی من مبارک! happy my birthday! :-)

 ۷ دی تولد منه! هفتم دی فردا تولد منه!

من اوایل صبح زمستونی ۱۳۷۴/۱۰/۰۷ به این دنیا اومدم.

 و  اوایل صبح زمستونی ۱۳۹۳/۱۰/۰۷ نوزده سال از اومدنم میگذره.

 امیدوارم تولدم مبارک باشه! :-)

پری باران من، تولدت مبارک باد!

زمستون، سلام!

ای کاش..

دلواپس توام..

صحبتی با خودم:

دلواپس توام که ساده میشکنی،

کوه غمی ولی حرفی نمیزنی..

میترسم از پس دردات بر نیای،

من عادتم شده چیزی ازم نخوای..

پاییز داره میره..


منتظرت می مونیم..

خدایا.. ممنون..

بی خیال.. هرچه باداباد..

مرتضی پاشایی، به یادت می مونیم..

می دونی

حالم این روزا،

بدتر از همس..

تسلیت..

آقای پاشایی بزرگ و کوچیک نداره  ما همه  واسه آرامشت دعا می کنیم..

چرا اینگونه؟؟


لبخند بزن و رد شو :)

بذار یه باور خوب داشته باشیم..

کاش بعضیا،
اگه ول می کنن می رن،
اگه تنهات می ذارن،
نگن که دلیلشون واسه انجام بعضی کارا چی بوده.
بذارن همونطور فک کنیم اون کارا رو از روی دوست داشتن،
یا اینکه دوست داشتن کاری واسمون انجام بدن، انجام دادن.
بذارن یه باور خوب خوب ازشون داشته باشیم..
یه باور به شیرینیه اولین قهوه..
نه به تلخیه آخرین قهوه..



سخت ترین رابطه..


شاید سخت ترین رابطه

این باشد که دو انسان مغرور

عاشق هم باشند..



(میکل آنجلو آنتونیونی)

خدا.. خودت خدایی کن..

دلم گرفته خدایا تو دلگشایی کن..

من آمدم به امیدت خودت خدایی کن..

(هوشنگ ابتهاج)


بهشت..

بهشت همین جاست ، لازم نیست راه خود را دور کنی.
بهشت یعنی کمک کردن به دیگران،
پس قدمی در جهت شادی دیگران برداریم..
حتی با یک لبخند
یک سلام گرم
یک تماس
یک پیام
یک دلداری
یک دعا..

مهربانی..


دوستی یعنی..

خدایا مرا ببخش..

خدایا مرا ببخش!

به خاطر همه لحظه هایی که به یاد تو نبوده ام.

به خاطر همه سجده هایی که زود سر از مهر برداشته ام.

به خاطر همه درهایی که کوبیده ام و خانه تو نبوده اند.

به خاطر همه حاجاتی که از غیر از تو خواسته ام.

به خاطر همه آنچه به خاطر سعادت من از من خواستی و من اعتماد نداشتم.

به خاطر همه آنچه خواستی به من بفهمانی و من نفهمیدم.

به خاطر همه نعمتهایی که من شکر نکرده ام.

به خاطر همه چشم پوشیهایت که سوء استفاده کرده و گستاخ تر شده ام.

به خاطر همه آنچه در راه من خرج کرده ای و من هیچ در راه تو خرج نکرده ام.

به خاطر..

مرا ببخش..

زندگی کن، به شیوه خودت..

زندگی کن به شیوه خودت ..

با قوانین خودت ..!!

مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند

برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی..


مولا علی (ع) می فرمایند :

چنان زندگی کن که گویی تا قیامت زنده ای و در همان حال چنان زندگی کن که گویی همین لحظه خواهی مرد!




نازنین نی نی ها!

اینم نی نی گولوهای خوجگل!


















نازنین مادر من..

مادر؛


روسری ات را بردار تا ببینم، بر شبِ موهایت؛


چند زمستان برف نشسته است؛


تا من به بهار رسیده ام ...!




رسما از بزرگسالی استعفا می دهم..

می خواهم برگردم به روزهای کودکی. آن زمان ها که : پـدر تنـها قهرمان بود…

عشـــق، تنـــها در آغوش مــــــادر خلاصه میشد…

بالاتـــــرین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود …

بدتـرین دشمنانم، خواهـر و برادر های خودم بودند…

تنــها دردم، زانـو های زخمـی ام بودند…

تنـهـا چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود…

و معنای خداحافـــظ، تا فـــــــردا بود…!



بدینوسیله مـن رسما از بزرگسالی استعفا می دهم

و مسئولیتهای یک کودک هشت ساله را قبول می کنم.

می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم  و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره است.

می خواهم فکر کنم شکلات از پـول بهتـر است،  چون می توانم آن را بخورم!

می خواهم زیر یکـــ درخت بلوط بزرگــــ بنشینم  و با دوستانم بستنی بخورم .

می خواهم درون یکـــ چاله آبـــــــ بازی کنم

و بادبادکـــــــ خود را در هـوا پـرواز دهم.

می خواهم به گذشتـه برگردم،  وقتی هـــــمه چیز ساده بود،

وقتی داشتم رنگها را،  جدول ضربـــــ را و شعــرهای کودکانه را  یاد می گرفتم،

وقتی نمی دانستم که چه چیزهایی نمی دانم  و هیچ اهمیتی هم نمی دادم .

می خواهم فکر کنم که دنیا چقــدر زیباست  و همه راستگو و خـوب هستند.

می خواهم ایمان داشته باشم که هــر چیزی ممکن است

و می خواهم که از پیچیدگی های دنیا بی خبـر باشم .

می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم،

نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری،

خبرهــای ناراحت کننده، صورتحسـاب، جریـمه و …

می خواهم به نیروی لبخنـــد ایمان داشته باشم،

به یک کلمه محبــت آمیز،

به عدالـــت،

به صلــــح،

به فرشتــــــگان،

به بــــاران،

و به . . .

این کارت اعتباری و بقیه مدارک،

…مال شما…

من رسما از بزرگسالی استعفا می دهم ..

manba منبع: اختصاصی وب سایت بزرگ شبهاے تنهایے